{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی حالت‌اماده‌ با در واژه‌نامه ترجمیک

متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجه‌ای دربرنداشت.




معنی حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط, معنی حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط, معنی pاgت‌اkاbi‌ fاa‌ bc akadc fاxd‌ mkaت‌ xjd‌ mاkeاg‌ اj jcbi‌cmd‌ ucai‌laتd‌، jcbi‌ ptا'‌تd‌، /jاi‌، pاng j;اi‌bاaتj‌، kpاt'‌ت‌ lcbj‌، j;ifاjd‌ lcbj‌، /اddbj‌ j;ifاj‌، /اsbاc، /اsfاj‌، ksتpt'‌، ;اcb، اpتdاz, معنی اصطلاح حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط, معادل حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط, حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط چی میشه؟, حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط یعنی چی؟, حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط synonym, حالت‌اماده‌ باش‌ در شمشیر بازی‌ ومشت‌ زنی‌ وامثال‌ ان نرده‌روی‌ عرشه‌کشتی‌، نرده‌ حفاظ‌تی‌، پناه‌، حائل نگاه‌داشتن‌، محافظ‌ت‌ کردن‌، نگهبانی‌ کردن‌، پاییدن‌ نگهبان‌، پاسدار، پاسبان‌، مستحفظ‌، گارد، احتیاط definition,